دختر جوان گفت:بعد از جدایی پدر و مادرم باید مخارج زندگی خواهر و برادرم را تامین می کردم و برای همین مجبور به برقراری ارتباط هایی شدم که ...

به گزارش ندای گیلان،ریشه تمام بدبختی های من و اعضای خانواده ام به طلاق پدر و مادرم از یکدیگر برمی گردد چرا که وقتی زندگی آن ها از هم پاشید من و خواهر و برادرم نیز آواره شدیم به طوری که همواره دیگران از این سرگردانی و آشفتگی خانوادگی ما سوء استفاده می کردند و …
دختر 22 ساله ای که به اتهام توزیع اسکناس و چک پول تقلبی توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده است درحالی که اشک ریزان مدعی بود من فریب دوستم را خورده ام و از تقلبی بودن اسکناس ها هیچ اطلاعی نداشتم به تشریح سرگذشت خود پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: من فرزند اول خانواده هستم که خواهر و برادری کوچک‌تر از خودم دارم. مافقط در مقطع ابتدایی تحصیل کردیم چرا که اختلافات شدید پدر و مادرم با یکدیگر موجب شده بود آن ها توجهی به درس و مدرسه ما نداشته باشند.
بعد از آن که من ترک تحصیل کردم پدر و مادرم نیز از یکدیگر جدا شدند و هرکدام دنبال سرنوشت خودشان رفتند. در این میان درحالی سرپرستی خواهر و برادرم به گردن من افتاد که آواره منازل فامیل و اطرافیان بودیم و من هم نمی توانستم مخارج تحصیل آن ها را فراهم کنم.
این گونه بود که در شرایط اقتصادی بدی قرار گرفتم و افرادی که ادعای دوستی با مرا داشتند آرام آرام مرا به سوی مصرف مواد مخدر سوق دادند تا به اهداف شوم خودشان برسند. از سوی دیگر نیز باید مخارج زندگی خواهر و برادرم را تامین می کردم و مجبور بودم با این گونه افراد رفت و آمد کنم چرا که آن ها مواد مخدر مجانی در اختیارم می گذاشتند و با پولی که به من می دادند می توانستم هزینه های زندگی را تامین کنم.
وقتی به مواد مخدر صنعتی آلوده شدم بیشتر از همیشه از من سوء استفاده می کردند و من هم قدرت مقابله با آن ها را نداشتم تا این که مدتی قبل با زن 30 ساله ای آشنا شدم که از همسرش طلاق گرفته بود و مجردی زندگی می کرد.

وقتی سرگذشتم را برایش بازگو کردم مرا به خانه اش دعوت کرد به طوری که در مدت کوتاهی با یکدیگر دوست صمیمی شدیم اما من نمی دانستم او هزینه هایش را چگونه تامین می کند. با وجود این هیچ وقت در زندگی او تجسس نکردم تا این که به همراه یکدیگر به یک آرایشگاه زنانه رفتیم. آن شب قرار بود مبلغ 65 هزار تومان برای کاشت مژه مصنوعی بپردازیم که من 35 هزار تومان به آرایشگر دادم و سپس سراغ دوستم رفتم که داخل خودرواش نشسته بود و از او مبلغ 30 هزار تومان درخواست کردم تا به آن زن آرایشگر بپردازم.

دوستم نیز سه قطعه اسکناس 10 هزار تومانی از داخل کیفش بیرون آورد و به من داد. من هم بدون آن که متوجه جعلی بودن اسکناس ها شوم آن ها را به آرایشگر دادم و از آن جا به منزل دوستم رفتیم.

چند روز بعد از این ماجرا دوباره زمانی که به همراه همان دوستم از کنار یک دستگاه خودپردازعبور می کردیم او گفت امشب می توانیم کمی قماربازی کنیم اما باید مقداری پول در حساب بانکی داشته باشیم تا هنگام بازی کارت بکشیم و یک چک پول 50 هزار تومانی به من داد تا آن را به رهگذری بدهم و او هم همین مبلغ را به حساب بانکی دوستم واریز کند ولی زمانی که پول را به یک پیرمرد دادم که قبول کرد از حساب بانکی اش کارت به کارت کند ناگهان مرد دیگری متوجه جعلی بودن چک پول شد و با پلیس تماس گرفت.

دوستم در این وضعیت فرار کرد درحالی که کیفش نزد من ماند و ماموران چند قطعه اسکناس جعلی دیگر از داخل کیف کشف کردند. حالا هم درحالی که شش سال است پدرم را ندیده ام باید بگویم این همه بدبختی هایم ریشه در طلاق او و مادرم دارد و…
شایان ذکر است به دستور سرهنگ حاجی زاده این پرونده به مراجع قضایی ارسال شد.