تعداد پرونده های آزار و اذیت جنسی کودکان و نوجوانان روند رو به رشدی دارد و در سال های اخیر گزارش های بسیاری با این موضوع از رسانه ها منتشر شده است و هر بار تراژدی تازه ای از این موضوع کلید می خورد

به گزارش ندای گیلان؛سایه تهدید جنسی بر سر کودکان و نوجوانان، کریم اهل بیت(ع) مظهر جود و سخا و افسردگی عاملی برای گسترش آسیب های اجتماعی در جامعه» از جمله مهمترین موضوعات فرهنگی و اجتماعی به شمار می رود که در مطبوعات امروز (چهارشنبه) برجسته شده است.

سایه تهدید جنسی بر سر کودکان و نوجوانان
تعداد پرونده های آزار و اذیت جنسی کودکان و نوجوانان روند رو به رشدی دارد و در سال های اخیر گزارش های بسیاری با این موضوع از رسانه ها منتشر شده است و هر بار تراژدی تازه ای از این موضوع کلید می خورد که باید با آموزش به کودکان بتوان آنها در برابر این بلایا ایمن کرد.

روزنامه «ایران» با درج یادداشتی با عنوان «آموزش خود مراقبتی بدآموزی نیست» می نویسد: آزار و اذیت جنسی عده‌ای از دانش‌آموزان در غرب تهران را می‌توان از ابعاد مختلف بررسی کرد. شاید این پرسش مطرح شود که دلایل بروز چنین وقایعی چیست و چه باید کرد؟ در این خصوص می‌توان در بروز علل چنین حوادثی از منظر‌های فردی، روانشناختی اخلاقی و زیستی و همچنین شرایط حاکم بر نظام آموزشی کشور پرداخت. به‌عبارتی از منظر کلان اجتماعی در این نکته تردید نیست که متأسفانه در جامعه ما هنوز آنگونه که شایسته است و انتظار می‌رود به کودکان و حقوق آنان توجه جدی نمی‌شود، درحالی‌که تنها کافی است به این مسأله توجه کنیم که قانون حمایت از کودکان سال‌ها است در کمیسیون‌های مجلس شورای اسلامی دست به دست می‌چرخد و تاکنون با گذشت 8 سال، از تصویب و اجرای آن خبری نیست. حال اگر بخواهیم ماجرای تکان دهنده اخیر را از جنبه فردی و روانشناختی بررسی کنیم باید به دو موضوع اساسی توجه کرد. نخست ابعاد شخصیتی فرد خاطی و دوم مشکلات و علائم کودکان مورد آزار. بر اساس آمارهای اعلام شده در حال حاضر بیش از 24 درصد از افراد جامعه دچار مشکلات سلامت روانی و انواعی از اختلالات روانشناختی و روانپزشکی هستند.

فرید براتی سده روانشناس در ادامه این یادداشت آورده است: به همین دلیل طبیعی است که درصدی از مبتلایان دچار انحرافات جنسی و از جمله تدوفیلیا (تمایل به داشتن ارتباط جنسی با کودکان) هستند. تدوفلیا یا آنگونه که در زبان عمومی گفته می‌شود(بچه بازی) یک بیماری روانی است و نیازمند درمان‌های خاص خود است، بنابراین به افراد خاطی باید از این منظر و به‌عنوان یک بیمار نگریست اما فارغ از این نگاه به فرد مهاجم، بعد مهم دیگر توجه به روانشناسی کودک و کودکان پس از آزار و اذیت‌های جنسی است. به همین دلیل طبیعی است که درصدی از مبتلایان دچار انحرافات جنسی و از جمله تدوفیلیا (تمایل به داشتن ارتباط جنسی با کودکان) هستند. تدوفلیا یا آنگونه که در زبان عمومی گفته می‌شود(بچه بازی) یک بیماری روانی است و نیازمند درمان‌های خاص خود است، بنابراین به افراد خاطی باید از این منظر و به‌عنوان یک بیمار نگریست اما فارغ از این نگاه به فرد مهاجم، بعد مهم دیگر توجه به روانشناسی کودک و کودکان پس از آزار و اذیت‌های جنسی است.

روزنامه «آرمان» با انتخاب یادداشتی با عنوان «باز هم آزار جنسی در مدرسه» که به قلم محمدرضا نیک‌نژاد نگاشته شد، آورده است: خبر آزار جنسی دانش‌آموزان دوره نخست متوسطه در یک مدرسه غیردولتی در غرب پایتخت با پخش فیلمی‌هایی در پیوند با این رویداد تلخ وارد فاز تازه‌ای شد. در یکی از این فیلم‌ها خانواده‌ها در حال بگومگو با رئیس دبیرستان هستند و به‌شدت معترض به وضع پیش آمده برای فرزندانشان و دومی فیلم اعتراف‌های متهم که تا اندازه‌ای طلبکارانه در تلاش است تا اتهام‌ها را رد کند. تا آنجا که در پیام‌رسان‌ها و بازتاب این رویداد در آنها معلوم است، هر دو فیلم زمینه عصبانیت عمومی را بیش از پیش فراهم کرده است. در خبرهای اولیه قربانیان احتمالی این رویداد حدود 15 دانش‌آموز اعلام شده، اما در خبرهای تکمیلی پرونده با شکایت خانواده ‌های بیشتری به دادگاه رفته و البته به ‌گفته دست ‌اندرکاران رسانه‌ ای وزارتخانه آموزش ‌وپرورش شکایت این وزارتخانه نیز جداگانه تهیه و پیگیری می‌شود. به‌گفته مسئولان آموزشی متهم از نیروهای غیررسمی آموزش ‌وپرورش بوده که از منطقه‌ای دیگر جذب منطقه دو شده است.

در ادامه این یادداشت آمده است: هرچه باشد این رویداد نشان از ناکارآمدی ساختار جذب و پایش نیروها در آموزش ‌وپرورش دارد. تمرکز بیش از اندازه بر گزینش‌های علمی-اعتقادی از یک سو و بی‌ توجهی به گزینش‌های روانشناسانه و رفتاری از دیگر سو ممکن است همیشه آموزش‌ وپرورش و دانش ‌آموزان را در معرض چنین رویدادهای تلخی قرار دهد. 2- این خبر در کنار خبرهای گاه‌و بیگاه آزار جنسی کودکان در کشور مهر تاییدی است بر ناکارآمدی آموزش‌های جنسی در خانواده و مدرسه به ‌عنوان دو نهاد اثرگذار بر پرورش و آماده‌سازی کودکان و نوجوانان برای زیست فردی و اجتماعی امروز و فردای آنها. گستردگی نهادهای اجتماعی و از آن میان مدرسه، شمار فراوان دانش ‌آموزان و دست ‌اندرکاران آموزشی و… چنین رویدادهای تلخی را نه‌تنها در ایران بلکه در جهان ناگزیر کرده است و حتی توانمندترین ساختارهای سیاسی-اجتماعی نیز نمی‌توانند این رویدادها را به صفر برسانند. در این راستا آمارهای جهانی نشان می‌دهد که از هر چهار دختربچه یکی از آنها در دوران کودکی مورد آزار قرار می‌گیرند که البته این آمار برای پسر بچه‌ها یک به شش است. متوسط سن کودکان مورد آزار نزدیک 9 سال است و در 93‌درصد موارد، سوء استفاده‌ کنندگان آشنای قربانیان‌اند. این آمار جهانی همچنین نشان می‌دهد که 47‌درصد سوء استفاده ‌کنندگان فامیل دور یا حتی نزدیکان قربانی‌ها هستند. از این رو به‌نظر می‌رسد افزون بر پایش ‌های موشکافانه مدرسه‌ها و سختگیری در گزینش معلمان و نیروهای اجرایی مدرسه به‌ویژه در سطح رفتاری و روانی و البته آموزش آنها، یکی از کارآمدترین راهکارها در این زمینه آموزش کودکان و نوجوانان نخست در خانواده و سپس در مدرسه است.

روزنامه «شرق» در گزارشی با عنوان «زنگ آزار» نوشت: فیلم‌ها از زوایای مختلف در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد. صدای فریادهای مادران و صورت بی‌حس‌وحال متهم و جو متشنج در سالن آمفی‌تئاتر مدرسه، با صدای مادری را که رسا از حق فرزندش دفاع می‌کند، بارها بالا و پایین می‌کنیم. ماجرا، ماجرای مدرسه‌ای غیرانتفاعی است و ادعا، ادعایی است بسیار وحشتناک. می‌گویند بچه‌های مدرسه که یکی از بهترین مدارس منطقه دو تهران است، آزار جنسی دیده‌اند. خبرها اول از یک رسانه داخلی منتشر شد و بعد ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد؛ آن ‌قدر بزرگ و بزرگ‌تر ‌شد تا کلافی سردرگم و گره‌خورده روی زمین ماند که وقتی با مادر چند نفر از دانش‌ آموزان مدرسه تماس می‌گیریم، جز دشنام چیزی عایدمان نمی‌شود. آنها می‌گویند هدفشان از رسانه‌ای‌کردن ماجرا احقاق حق دانش ‌آموزان مدرسه بود؛ اما حالا با بزرگ ‌ترکردن بیش‌از‌پیش ماجرا، آنها تصمیم به سکوت گرفته‌ اند.

در ادامه این گزارش آمده است: اما چیزی که مهم است، شاید این باشد که هنوز زوایای قضیه برای خود والدین نیز روشن نیست؛ اما آنها اشد مجازات برای متهم، تعطیلی مدرسه و تودیع خسارت از آموزش‌وپرورش را حقوق مسلم خود می‌دانند. ساعت یک ظهر، پدر یکی از دانش‌آموزان، همان پدری که قصد‌ آتش‌زدن مدرسه را داشته، به دعوت ما به روزنامه «شرق» می‌آید. او درباره اتفاقات آرام و شمرده صحبت می‌کند، خونسرد به نظر می‌رسد، اما ترجیع‌ بند حرف‌ هایش یک چیز است، او می‌گوید: آن مدرسه بیش از 150 دانش ‌آموز در مقطع متوسطه اول داشته است. این اتفاق در متوسطه مقطع اول افتاده و هنوز هم جزئیات آن برای ما مشخص نیست. خود من با پسرم صحبت کردم و حتی او را نزد روان‌کاو بردم، برای پسر من آسیب در حد نشان‌دادن فیلم‌های مستهجن و دادن مشروبات الکلی بوده، آقای «ح» با چند تا از دانش‌آموزان اقدام به کشیدن سیگار می‌کرده، اما در بعضی از بچه ‌ها گویا این آسیب جدی‌تر بوده، گویا وادار به برقراری رابطه جنسی بین بچه‌ها می‌کرده، ما تصمیم به رسانه‌ای‌کردن این ماجرا گرفتیم تا پشتمان خالی نشود، اما الان ظاهرا افسار از دست ما در رفته و همه می‌گویند کاش آن ‌قدر مسئله رسانه ‌ای نمی‌شد.