به گزارش سرویس سیاسی ندای گیلان،با در نظر گرفتن «محمود احمدی نژاد» به عنوان نامزد اصولگرایان، انتخابات ریاست جمهوری 88 را می توان پایان سکانداری این جریان در دستگاه اجرایی کشور به حساب آورد. پس از احمدی نژاد، «حسن روحانی» توانست با اختصاص بخش مهمی از آرای اصلاح طلبان و بخشی از بدنه آرای اصولگرایان […]

به گزارش سرویس سیاسی ندای گیلان،با در نظر گرفتن «محمود احمدی نژاد» به عنوان نامزد اصولگرایان، انتخابات ریاست جمهوری 88 را می توان پایان سکانداری این جریان در دستگاه اجرایی کشور به حساب آورد. پس از احمدی نژاد، «حسن روحانی» توانست با اختصاص بخش مهمی از آرای اصلاح طلبان و بخشی از بدنه آرای اصولگرایان نماینده جریانی با عنوان اعتدالگرایی لقب گیرد و بر مسند ریاست جمهوری یازدهم تکیه زند.
بسیاری انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 را صحنه ای سیاسی برشمردند که روحانی توانست از افتراق چهره های اصولگرا و ناهمسازی نامزدهای مثلث ائتلافی 2+1 ( ولایتی، قالبیاف و حدادعادل) بیشترین استفاده را برده و بتواند بیش از 50 درصد آرا را به خود اختصاص دهد.
در انتخابات اسفندماه پارسال مجلس شورای اسلامی و خبرگان نیز شمار قابل توجهی از کرسی های اصولگرایان در بهارستان به چهره های مستقل یا رقیب اختصاص یافت و اکثریت قاطع این جریان سیاسی در خانه ملت از دست رفت. در این انتخابات هم به رغم اعلام ائتلاف بزرگ اصولگرایان، بسیاری از چهره ها و گروه های اصولگرا از این ائتلاف برکنار ماندند و اعتراض به طریقه انتخاب اعضای فهرست را شاهد بودیم. در برابر، فهرست های اعتدالگرایان و اصلاح طلبان به رغم رد صلاحیت برخی چهره های مطرح این جریان توانست بخشی از کرسی های اکثریت اصولگرای مجلس نهم را در اختیار گیرد.

** ائتلاف؛ راه اصولگرایان به سمت پیروزی؟

ایده غالب در میان اصولگرایان و صاحبنظران سیاسی ناظر بر این انگاره است که راه اصولگرایان به سوی پیروزی های انتخاباتی از ایستگاه ائتلاف و همسازی می گذرد. از این رو طی سال های اخیر تلاش های زیادی برای دستیابی به این مهم صورت گرفت.
مهمترین تلاش در این جهت، اعلام فهرست ائتلاف بزرگ اصولگرایان بود که به واسطه وزن بیش از اندازه گروه هایی چون «جبهه پایداری» در این فهرست، نتوانست محقق کننده معنای واقعی همگرایی و همسازی باشد.
پس از انتخابات مجلس دهم و چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز ائتلاف و همگرایی به اسم رمزی برای تکاپوی چهره ها و گروه های اصولگرا تبدیل شد. در همین باره برخی اصولگرایان شکل دهی به ائتلاف های گوناگون را در دستور کار قرار دادند.
از تازه ترین این اقدامات تشکیل «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» در اوایل دی ماه سال جاری با حضور چهره هایی چون «یحیی آل‌اسحاق»، «مهدی چمران»، «حمیدرضا حاجی‌بابایی»، «علیرضا مرندی» و «مرضیه وحید دستجردی» به ریاست حجت‌الاسلام والمسلمین «محمدحسین رحیمیان» بود. یکی از مهمترین پیامدهای تشکیل این جبهه مطرح شدن نام وحید دستجردی به عنوان نامزد احتمالی اصولگرایان بود که البته چندی بعد این احتمال از سوی وزیر بهداشت کابینه احمدی نژاد رد شد.
ائتلاف دیگر «جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت» بود که با دبیر کلی «شهاب الدین صدر» از گردهم آمدن 16 گروه سیاسی اصولگرا همچون «جمعیت جوانان انقلاب اسلامی»، «جمعیت حامیان انقلاب اسلامی»، «مجمع اندیشه و وحدت اسلامی»، «حزب رفاه ملت ایران»، «کانون اسلامی مهندسین» و «حزب دفاع از ایثارگران و قانون اساسی» در اوایل ماه جاری شکل گرفت.
هر چند ایجاد ائتلاف هایی از این دست، از سوی سامان دهندگان به آن تلاشی برای تقریب آرا و انسجام بخشی به گروه های اصولگرا عنوان شده اما به دلیل داعیه داری سیاسی هر یک از جبهه های یاد شده برای رهبری جریان اصولگرا، از دید گروهی از صاحبنظران نتیجه ای جز واگرایی بیشتر به بار نخواهد آمد. از این منظر و به رغم تجربیات ناهمسازی سال های اخیر، در این دوره از رقابت ها نیز نمی توان همگرایی را میان تشکل ها و چهره های اصولگرا انتظار داشت.

** دیدگاه منتقدانِ ضرورت انگاری ائتلاف اصولگرایان

بر خلاف دیدگاه پیشین مبنی بر ضرورت همگرایی و انسجام سیاسی در جریان اصولگرا، برخی دیدگاهی متفاوت یه به واقع متعارض را در این زمینه مطرح می سازند.
طرفداران این دیدگاه با اشاره به تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال های 76 و 84 تصریح می کنند که قرار گرفتن جریان اصولگرا پشت یک چهره الزاما به معنای پیروزی وی در رقابت بر سر ریاست دستگاه اجرایی نیست. در انتخابات ریاست جمهوری هفتم به رغم اجماع جریان اصولگرا بر نامزدی حجت الاسلام «علی اکبر ناطق نوری» و حمایت از وی، اصولگرایان نتیجه انتخابات را به دوم خردادی ها واگذار کردند.
در انتخابات ریاست جمهوری نهم اما تعدد چهره های اصولگرا در رقابت با رقیبانی که در راس آنان آیت الله «اکبر هاشمی رفسنجانی» قرار داشت نتیجه ای دلخواه را برای آنان رقم زد. در این دور، به رغم حضور سه چهره اصولگرا در رقابت ها (احمدی نژاد، قالیباف و لاریجانی)، انتخابات به دور دوم کشیده شد و در نهایت احمدی نژاد به ساختمان پاستور راه یافت.
در این ارتباط برخی می گویند تعدد نامزدها در شرایطی که رییس یک دولت مستقر نیز در جمع نامزدهای انتخاباتی حضور دارد می تواند منجر به ریزش آرای وی شود. بنابر این ایده، شماری اعتقاد دارند اصولگرایان با معرفی نامزدهایی با ویژگی ها و جاذبه های گوناگون می توانند بخش مهمی از آرای خاکستری را به حساب خود واریز کنند.
قرار دادن یک سیاستمدار زن در میان رقیبان رییس جمهوری برای جذب بخشی از آرای بانوان، به میدان آوردن یک چهره جوان و نو با هدف طرح شعارهای تازه و حمایت از چهره ای مقبول اصولگرایان سنتی به منظور دست یافتن به آرای اصولگرایانی که در انتخابات 92 به سبد رای روحانی انتقال یافت ایده هایی است که برخی تئوریسین های اصولگرا برای هماوردی با رییس دولت یازدهم در انتخابات پیش رو پیشنهاد می کنند.
در این نقشه راه رقابت سیاسی که گروهی از نظریه پردازان اصولگرا آن را ترسیم کرده و مطرح ساخته اند، قرار دادن رقیبانی از جریان اصلاح طلب و اعتدالی نیز مکملی کارساز به شمار می آید. البته گروه های اصلاح طلب، اعتدالی و تشکل های اصولگرای حامی روحانی تاکنون با قطعیت حمایت خود را از تداوم ریاست جمهوری وی اعلام داشته اند و در صورت اعلام رسمی نامزدی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نقشه راه یادشده تنها در بخشی از مساحت زمین اصولگرایان قابلیت پیاده سازی خواهد یافت.