ندای گیلان:رسانه های فارسی زبان خارجی ادعا کردند شهرام امیری اعدام شده است.اما واقعیت چیست؟

به گزارش ندای گیلان،شبکه ی خبری بی بی سی فارسی در خبری که به نقل از مادر شهرام امیری روایت شده بود ادعا کرد شهرام امیری اعدام شده است.

بی بی سی نوشت:مرضیه امیری، مادر شهرام امیری به بی‌بی‌سی فارسی گفت که یک روز قبل از اعدام با پسرش دیدار داشته و پسرش به او خبر داده که به‌زودی قرار است اعدام شود.

شهرام امیری کیست؟

شهرام امیری پژوهشگر و متخصص رادیو ایزوتوپ‌های پزشکی در دانشگاه صنعتی مالک اشتر (وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح) بود که در سفر حج عمره به عربستان در خرداد ۱۳۸۸ ناپدید شد و حدود ۱۳ ماه بعد بعد از آنکه چندین ویدیو با سخنان متناقض از او منتشر گردید سرانجام در ۲۲ تیر ۱۳۸۹ به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا مراجعت کرده و دو روز بعد به ایران بازگشت. وی در بازگشت به ایران مورد استقبال مقامات ایرانی از جمله حسن قشقاوی قرار گرفت امیری مدتی پس از ورود به ایران دستگیر شد و پس از آنکه ۲۰ ماه را در بازداشت گذراند، در خرداد ۱۳۹۱ به ۱۰ سال زندان و ۵ سال تبعید به شهرستان خاش محکوم شد.

صراط نیوز 15 فرودین 89 در باره ی شهرام امیری می نویسد:

در این میان یک نکته مهمتر از موفقیت در یک آدم دزدی آن هم برای سازمان اطلاعاتی چون سیا مطرح است :
نکته این است که واقعا شهرام امیری چقدر می دانست ؟ در ایران که خروج افراد رده چندمی که دارای کمترین اطلاعات هستند ممنوع است ، چگونه به کسی که با تعریف رادیو فردا منبع بزرگ اطلاعاتی آن هم مربوط به مهمترین بحث ایران – انرژی هسته ای – به شمار می رود اجازه خروج آن هم به کشوری که حداکثر همکاری را با دشمن ایران یعنی آمریکا را دارد داده می شود ؟
دو جواب برای این سوال وجود دارد ، اول اینکه شهرام امیری هیچ اطلاعات محرمانه ای نداشته است و آمریکا – که به قول رادیو فردا مدت طولانی برنامه ریزی برای ربایش این فرد کرده است – بازهم از سرویس اطلاعاتی ایران رو دست خورده است و یک شکست اطلاعاتی دیگر را به کارنامه خود اضافه کرده است .
دوم اینکه واقعا شهرام امیری اطلاعات ارزش مندی داشته است اگر واقعا شهرام امیری چنین اطلاعات محرمانه ای را داشته است دو حالت وجود دارد ، اولین حالت اینکه شهرام امیری حاضر نشده است هیچ اطلاعاتی را پيرامون “توهم بمب هسته اي” به آمریکايي ها بدهد چون یقینا در اوضاع کنونی آمریکا که همه آن را متهم به شکست در مسئله انرژی هسته ای ایران می کنند ، به محض دربافت اطلاعاتی محرمانه درباره “توهم بمب هسته ای” ایران آن را افشا می کرد ، این نشان می دهد که سازمان اطلاعاتی آمریکا بعد از یکسال نتوانسته است از امیری هیچ اطلاعاتی بیرون بکشد و این شکست اطلاعاتی برای آمریکا است .

روزنامه ی ایران در 18 خرداد 89 در باره ی شهرام امیری می نویسد:

در جديدترين عمليات پيچيده نيروهاي اطلاعاتي ايران

پيام مخفيانه شهرام اميري از آريزونا به تهران رسيد

اميري: در تاريخ 13 خرداد 88 در يك عمليات مشترك توسط تيم‌هاي ترور و ربايش سازمان جاسوسي امريكا (سيا) و استخبارات عربستان سعودي در شهر مدينه منوره دزديده شدم
در 8 ماه گذشته در كشور امريكا نگهداري شده‌ام و تحت شديدترين شكنجه‌ها و فشارهاي روحي از سوي تيم‌هاي بازجويي امريكا قرار گرفته‌ام

با پخش فيلمي اينترنتي كه در آن شهرام اميري تبعه ربوده شده ايراني به تشريح وضعيت خود پرداخت، مشخص شد كه اين پژوهشگر ايراني در سال گذشته از سوي سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا و عربستان در عملياتي مشترك ربوده شده است. در اين فيلم كه با عملياتي خاص و پيچيده به دست نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي جمهوري اسلامي ايران رسيده، شهرام اميري سرگذشت خود طي اين مدت را توضيح داده است.
اين تبعه ايراني در اين فيلم كه متعلق به سه‌شنبه 17 فروردين 1389 مطابق با 5 آوريل 2010 است، اظهار كرد: من شهرام اميري، كارشناس و محقق دانشگاه صنعتي مالك اشتر و هم‌اكنون در شهر توسان ايالت آريزوناي امريكا مستقر هستم. وي افزود: در تاريخ 13 خرداد 88 در يك عمليات مشترك توسط تيم‌هاي ترور و ربايش سازمان جاسوسي امريكا (سيا) و استخبارات عربستان سعودي در شهر مدينه منوره دزديده شدم، سپس آنها مرا به خانه‌اي منتقل و يك آمپول بي‌هوشي به من تزريق كردند. وقتي به هوش آمدم، فهميدم كه با يك هواپيما در راه امريكا هستم. اميري ادامه داد: در 8 ماه گذشته در كشور امريكا نگهداري شدم و تحت شديدترين شكنجه‌ها و فشارهاي روحي از سوي تيم‌هاي بازجويي امريكا قرار گرفتم. وي درباره اهداف امريكايي‌ها از اين اقدام نيز توضيح داد: هدف آنها اين بود كه من در يك مصاحبه تلويزيوني با يكي از خبرگزاري‌هاي امريكا ادعا كنم كه فردي مهم در برنامه هسته‌اي ايران بوده، به درخواست خود به امريكا پناهنده شده‌ام و تعدادي اسناد و مدارك و يك لپ‌تاپ حاوي اسناد را به امريكا منتقل كرده‌ام. اميري ادامه داد: هدف اصلي از اين قضيه فشار به جمهوري اسلامي و اثبات دروغ‌ها عليه ايران است. اين تبعه ايراني همچنين در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود در اين فيلم از سازمان‌ها و نهادهايي كه در ارتباط با حقوق بشر فعاليت مي‌كنند، خواست كه موضوع ربايش وي را با جديت پيگيري كنند. وي گفت: من به ناحق به كشور ديگري آورده شده‌ام و از سازمان‌هاي حقوق بشري مي‌خواهم كه مرا به كشورم برگردانند. شهرام اميري در پايان به خانواده خود نيز گفت: اگر خانواده من اين سخنان آخر من را شنيدند، از آنها مي‌خواهم كه صبور باشند.

روزنامه ی ایران شهرام امیری

شهرام امیری 26 تیر 89 در گفتگوی ویژه ی خبری حاظر شد

 

مجری:‌بعنوان نخستین سوال بگویید که در روز ۱۳ خرداد ۸۸ چه اتفاقی افتاد برای شما.

امیری:‌ با عرض سلام و وقت بخیر به هم وطنان عزیز در واقع در روز ۱۳ خرداد با توجه به اینکه من به قصد زیارت خانه خدا از طریق فرودگاه جده وارد کشور عربستان شده بودم در بدو ورودم به فرودگاه جده ازجانب ماموران فرودگاه جده مورد سوال وجواب های غیر عادی قرار گرفتم.

مجری:‌ یعنی کجا هنگامی که می خواستند گذرنامه را مهر کنند؟.

امیری: طبق روال انگشت نگاری و عکسبرداری ازجانب ماموران فرودگاه عربستان انجام می شد منتهی در روزی که من وارد فرودگاه جده شدم با کاروانی که حدود ۳۰۰ نفر زائر داشت.

مجری:‌کی وارد جده شدید.

امیری: در روز ۱۰ خرداد ماه سال ۸۸٫

در بدو ورودم در قسمت انگشت نگاری سوالاتی از من شد که خارج از عرف این مراسم هست در مورد نوع شغلم و نوع فعالیت هایی که در حیطه کاریم انجام می دهم.

مجری:‌ آیا آنها می دانستند شغل شما چیه.

امیری: به هر حال این سوالات مطرح شد جای نگرانی ایجاد کرد. دوستان دیگری که در کاروان همراه من بودند نسبت به این قضیه کنجکاو شدند و وقتی نگرانی من را دیدند به هر حال برای آنها سوالاتی مطرح شد.

مجری:‌ یعنی شما مراتب نگرانی را با دوستان در میان گذاشتید.

امیری: بله به هر حال یکی از دوستان که با من هم اطاقی در هتل شهر مدینه بودند من مستقیم با وی صحبت کردم و گفتم که این سوالاتی که از من مطرح شده یک مقدار در من ایجاد نگرانی کرده است.

مجری:‌ دوستان چه کسی بود؟.

امیری: آقای موسی زاده.

مجری:‌با هم در یک کاروان بودید؟.

امیری:‌ بله، و در روز ۱۳ خرداد سال ۱۳۸۸ حدود ساعت ۵ و ۲۰ دقیقه وقتی که از هتل محل اقامتم به قصد زیارت مسجد النبی خارج شدم و چون فاصله هتل تا مسجدالنبی خیلی طولانی نبود قصد کردم به صورت پیاده روی این مسیر را طی کنم بعد از گذشتن از دو خیابان یک ون سفید رنگ جلوی من متوقف شد سه سرنشین داشت که ظاهر این سرنشین ها در واقع صورتی بود که من احساس کردم که از یک کاروان دیگه ای هستند و حتی یکی از آنها از من به زبان فارسی دعوت کرد که همراه این ماشین به مسجدالنبی حرکت کنیم مسیرشان یکی است من با توجه به درخواست ایشون که کردند و احترامی که به خاطر توقف و اصراری که داشتند من به سمت ماشین حرکت کردم در صندلی عقب ماشین یک فرد دیگر نشسته بود.

مجری:‌ یعنی شما شک نکردید.

امیری:‌ نه چون فارسی صحبت می کردند به هر حال ظاهر و لباس هایی که تن این افراد بود به ظاهر افرادی که در مدیریت کاروان و افرادی که در بعثه مقام معظم رهبری فعالیت می کنند بسیار شبیه بود و من هم کوچک ترین شکی نکردم چون فارسی صحبت می کردند.

من به محض اینکه در عقب خوردو می خواستم سوار شوم فردی که در عقب خوردو نشسته بود با گذاشتن یک اسلحه به پهلویم من را تهدید کرد.

مجری: شما رفتید وارد شدید در را بستند؟.

امیری:‌ بله.

در کشویی بود و چون سمت من بود در حال بسته شدن بود و در ا ون لحظه که در داشت بسته می شد و من روی صندلی نشسته بودم فردی که در عقب خودرو نشسته بود با اسلحه من را تهدید کرد و با دستمال چشم های من را بست و سر من را زیر صندلی هول داد و با تهدید گفت بهتر است سرو صدا نکنم.

مجری:‌ شما فکر نکردید چرا این کار را می کنند.

امیری: من واقعا در آن لحظه شوکه شده بودم آمادگی یا پیش بینی این واقعه برایم غیر ممکن بود خیلی ترسیده بودم و افکار مختلفی در ذهنم شکل گرفته بود فکر می کردم شاید گروهک منافقین شناسایی اشتباهی انجام داده با توجه به ترورهای کوری که در کشور و خارج از کشور انجام داده اند.

مجری:‌ چرا گروهک منافقین شما را بین این همه حجاج؟.

امیری:‌ به هر حال این فکری بود که به ذهن من رسید و شاید دلیل و منطقی هم پشت این قضیه نبود اون لحظاتی که آدم دچار ترس می شود و کاملا یک اتفاق غیر منتظره برایش رخ می دهد شاید علت اینکه چرا این افکار به ذهن من رسید پاسخگوییش مشکل است.

افکاری بود که من به ذهنم رسید و چون وقت برنامه اجازه وارد شدن به تمام موضوعات را نمی دهد من خیلی مختصر از این موضوعات گذر کنم تا به سوالات بعدی شما برسم.

با استفاده از این خودرو من را به یک محل نامعلومی بردند.

مجری:‌ فاصله آنجا خیلی زیاد بود.

امیری: بله، با توجه به مسافتی که طی شد من استنباطم این بود که حداقل یک ساعت توی راه بودم و به یک محل نامعلومی در کشور عربستان منتقل کردند در داخل این خانه به من آمپول بیهوشی زدند وقتی به هوش آمدم در یک هواپیما بودم.

مجری: آنهایی که آنجا بودند فارسی صحبت می کردند؟.

آمیری: بله آن سرنشینی که جلوی خودرو نشسته بود فارسی صحبت می کرد این آقا همراه من در داخل آن خانه بود و درمراحل مختلف تزریق که ظاهرا پزشکی که به انگلیسی صحبت می کرد تزریق انجام شد من وقتی به هوش آمدم در داخل یک هواپیمای نظامی بودم و وقتی به مقصد رسیدیم فهمیدم که در داخل خاک آمریکا هستم.

مجری:‌ چقدر این فاصله طول کشید.

امیری:‌در زمانی که تزریق صورت گرفت و زمانی که بی هوش بودم واقعا نمی شد گفت که چند ساعت در داخل هواپیما بودم منتهی فاصله ای که من به هوش آمدم تا به مقصد رسیدیم چشم های من بسته بود و عملا تخمین زمانی خیلی مشکل بود من حالت تهوع و سردرد داشتم و من استنباطم این بود که حداقل هفت ساعت فاصله زمانی که من به هوش آمدم و به مقصد رسیدیم طول کشید.

مجری:‌ شما مانند سایر حجاج پاسپورتتان را در فرودگاه جده گرفتند یا نه در اختیار خودتان بود.

امیری: طبق روالی که برای همه کاروان ها جاری هست بعد از انگشت نگاری و مراحل عکسبرداری در فرودگاه جده در داخل اتوبوسی که ما را از جده به مدینه منتقل می کرد مدیر کاروان تمام پاسپورتهای زائرین را جمع آوری کرد و تحویل گرفت.

 

پس از آن رسانه ها نوشتند:در نهایت شهرام امیری به اتهام «تماس و برقراری ارتباط مجرمانه با کشورهای متخاصم و اقدام علیه امنیت ملی و در اختیار گذاردن اطلاعات طبقه بندی شده به دشمن» با حکم شعبه هفتم دادگاه نظامی تهران به ده سال زندان و پنج سال تبعید به شهرستان خاش محکوم شد

به گزارش ندای گیلان،سخنگوی قوه قضاییه ظهر امروز در نشست خبری خود اجرای حکم اعدام شهرام امیری را تائید کرد.

وی در صدمین  نشست خبری‌اش با خبرنگاران در مورد اجرای حکم اعدام شهرام امیری گفت: یکی دیگر از مسائلی که باید در ارتباط با آن توضیح دهم مجازات کردن شهرام امیری است. این فرد با توجه به دسترسی که به اسرار سری نظام داشته است با دشمن متخاصم و شیطان بزرگ آمریکا وصل بوده و اطلاعات به  کلی سری و پنهانی کشور را در اختیار آن‌ها قرار می داده است.

وی ادامه داد:  یکی از رودست‌هایی که آمریکایی‌ها از سیستم اطلاعاتی کشورمان خورده‌اند در مورد همین پرونده بود آن‌ها تصور می‌کردند که ایران از ارتباطات این فرد خبر ندارد.

وی اظهار کرد: آن‌ها فکر می‌کردند که ایران نمی‌داند آن‌ها با چه برنامه‌ای این شخص را به عربستان بردند و بعد از آن‌جا به بیرون منتقل کردند. آن‌ها فکر می‌کردند که این اقدامات از چشم سیستم اطلاعاتی کشور ما پوشیده است در حالی که این اقدامات زیر ذره بین ما بود.

سخنگوی قوه قضاییه افزود: بعد از این‌که این فرد به آن شکل به اصطلاح به ایران آمد طبق قانون در جلسات متعددی با حضور وی اتهام اش مورد بررسی قرار گرفت و محاکمه شد. حکم بدوی که در مورد وی صادر شده بود مورد اعتراض او قرار گرفت و دیوان کشور با وسواس حکم وی را بار دیگر مورد بررسی قرار داد.

وی تصریح کرد: به این خاطر می‌گویم با وسواس این حکم مورد بررسی قرار گرفت چون در مورد جاسوسان در پاره‌ای از موارد آن‌ها به اعدام محکوم می‌شوند و در پاره ای از موارد حکم حبس برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود که حداقل آن ده سال است.  با توجه به این‌که حکم اعدام برای وی در نظر گرفته شده بود دیوان این حکم را با وسواس تمام مورد بررسی قرار داد و سپس آن را تائید کرد.

وی ادامه داد:  ما دوست داریم که همه مجرمان از کار خود پشیمان شوند و مجازات نشوند ولی با کمال تاسف این فرد از فرصتی که بعد از حکم در این ارتباط در اختیار او گذاشته شده بود استفاده نکرد و نه تنها جبران نکرد بلکه سعی کرد از درون زندان اطلاعاتی را به دروغ به بیرون منتقل کند.

محسنی اژه‌ای با تاکید بر این‌که «وی بعد از طی مراحل قانونی به مجازات رسیده است» افزود: یک دروغ از سوی اطرافیان وی منتشر شده است مبنی بر این‌که وی از سوی دادگاه به ده سال زندان و تبعید محکوم شده است در حالی‌که این درست نیست و چنین مجازاتی برای وی درنظر گرفته نشده بود و از همان ابتدا مجازات اعدام از سوی دادگاه برای وی در نظر گرفته شده بود که این حکم در دیوان عالی کشور نیز تائید شد.